.
اطلاعات کاربری
درباره ما
دوستان
خبرنامه
آخرین مطالب
لینکستان
دیگر موارد
آمار وب سایت

چه رفیقان عزیزی که بدین راه دراز

بر شکوه سفر آخرتم، افزودند

اشک در چشم، کبابی خوردند

قبل نوشیدن چای،

همه از خوبی من میگفتند

ذکر اوصاف مرا،

که خودم هیچ نمی دانستم



و سفر باید کرد تا بدانی که تو را میخواهند

دست تان درد نکند،

ختم خوبی که به جا آوردید

اجرتان پیش خدا

عکس اعلامیه هم عالی بود،

کجی روبان هم، ایده نابی بود

متن خوبی که حکایت می کرد که من خوب عزیز ناگهانی رفتم

و چه ناکام و نجیب

دعوت از اهل دلان که بیایند بدان مجلس سوگ

روح من شاد کنند و تسلی دل اهل حرم

ذکر چند نام در آن برگه پر سوز و گداز ، که بدانند همه ، ما چه فامیل عظیمی داریم

رخصتی داد حبیب، که بیایم آنجا

آمدم مجلس ترحیم خودم،

همه را میدیدم

همه آنهایی،

که در ایام حیات،

نمی دیدمشان

همه آنهایی که نمی دانستم،

عشق من در دلشان ناپیداست

واعظ از من می گفت،

حس کمیابی بود

از نجابت هایم،

و از همه خوبیهام

و به خانم ها گفت:

اندکی آهسته

تا که مجلس بشود سنگین تر

سینه اش صاف نمود

و به آواز بخواند:

”مرغ باغ ملکوتم نی ام از عالم خاک چند روزی قفسی ساخته اند از بدنم”

راستی این همه اقوام و رفیق

من خجل از همه شان

من که یک عمر گمان میکردم تنهایم و نمی دانستم

من به اندازه یک مجلس ختم،

دوستانی دارم!

 



:: موضوعات مرتبط: شعرگونه , ,
:: برچسب‌ها: مهران مافی , مهران , مافی , مهران مافی غلامزاده , مرغ باغ ملکوتم نی ام از عالم خاک ,
:: بازدید از این مطلب : 312
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
ن : مهران مافی
ت : دو شنبه 29 مهر 1392
.

آخر ِ قصه ــَمه اما

قصه ی ِ آخرم این نیست

آخر ِ راهی که باید

من ازش بگذرم این نیست

 

آرزوهامو برای ِ خاطراتم دوره کردم

کجای ِ خاطره باید پی ِ آرزوم بگردم


خسته ــَم از هرچی رسیدن

اگه پشتش سفری نیست

برکه ی ِ امن و نمیخوام

وقتی موج ِ خطری نیست

 

 

ادامه مطلب مورد نظر رمز دارد.
لطفا رمز عبور مربوط به مطلب را وارد کرده ، دکمه تایید را کلیک کنید.


:: موضوعات مرتبط: شعرگونه , خاطره بازی , ,
:: برچسب‌ها: مهران , مهران مافی , مهران مافی غلامزاده , MehranMG , Mehran Mafi , MerhanMafi ,
:: بازدید از این مطلب : 431
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
ن : مهران مافی
ت : دو شنبه 29 مهر 1392

شـده ام مـعـادلـه ی چنـد مَـجهولـی !


ایـن روزهـا هـیـچ کـس از هـیـچ راهـی مـرا نـمـیـفهمـَد…!!

ادامه مطلب مورد نظر رمز دارد.
لطفا رمز عبور مربوط به مطلب را وارد کرده ، دکمه تایید را کلیک کنید.


:: موضوعات مرتبط: خاطره بازی , ,
:: بازدید از این مطلب : 388
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
ن : مهران مافی
ت : چهار شنبه 24 مهر 1392

به خدا گفتم :

بیا جهان را تقسیم کنیم ، آسمون مال من ابرش مال تو

دریا مال من ، موجش مال تو

ماه واسه من خورشید مال تو

خدا خندید و گفت :

بندگی کن همه دنیا مال تو ، من همه مال تو

ادامه مطلب مورد نظر رمز دارد.
لطفا رمز عبور مربوط به مطلب را وارد کرده ، دکمه تایید را کلیک کنید.


:: موضوعات مرتبط: خاطره بازی , ,
:: برچسب‌ها: مهران مافی , مهران , مافی , مهران مافی غلامزاده ,
:: بازدید از این مطلب : 379
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
ن : مهران مافی
ت : سه شنبه 23 مهر 1392

سَـــرسَــری رد شـــو و زنـدگـــی کـــن .......

دقــــت  " دِ قَ ت " مــی دهـد .......



:: برچسب‌ها: مهران مافی , مهران , مافی , مهران مافی غلامزاده ,
:: بازدید از این مطلب : 318
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
ن : مهران مافی
ت : یک شنبه 21 مهر 1392
.

گاهی دلت از سن و سالت می گیرد

میخواهی کودک باشی

کودکی به هر بهانه ای به آغوش غمخواری پناه می برد

و آسوده اشک می ریزد

بزرگ که باشی

باید بغض های زیادی را بی صدا دفن کنی....

 

 

خاطرات کودکی زیباترند
یادگاران کهن مانا ترند
درس‌های سال اول ساده بود
آب را بابا به سارا داده بود

درس پند آموز روباه وکلاغ
روبه مکار و دزد دشت و باغ
روز مهمانی کوکب خانم است
سفره پر از بوی نان گندم است

کاکلی گنجشککی با هوش بود
فیل نادانی برایش موش بود

با وجود سوز وسرمای شدید
ریز علی پیراهن از تن میدرید

تا درون نیمکت جا میشدیم
ما پرازتصمیم کبری میشدیم

پاک کن هایی زپاکی داشتیم
یک تراش سرخ لاکی داشتیم

کیفمان چفتی به رنگ زرد داشت
دوشمان از حلقه هایش درد داشت
گرمی دستان ما از آه بود
برگ دفترها به رنگ کاه بود

مانده در گوشم صدایی چون تگرگ
خش خش جاروی پاها روی برگ
همکلاسی‌های من یادم کنید
بازهم در کوچه فریادم کنید

یاد آن آموزگار ساده پوش
یاد آن گچ‌ها که بودش روی دوش
ای معلم یاد و هم نامت بخیر
یاد درس آب و بابایت بخیر

ای دبستانی‌ترین احساس من 
بازگرد این مشق‌ها را خط بزن....

 

 

چه بی رحمانه...تمام آرزوهای کودکی مان را به دار قصاص آویختیم!!

به حکم بزرگ شدنمان

 

 

کاش میشد به زمانی برگردم که تنها غم

زندگی ام شکستن نوک مدادم بود



:: برچسب‌ها: مهران مافی , مهران , مافی , مهران مافی غلامزاده ,
:: بازدید از این مطلب : 311
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
ن : مهران مافی
ت : چهار شنبه 17 مهر 1392
.

کوچک که بودیم چه دل های بزرگی داشتیم ... 
اکنون که بزرگیم چه دلتنگیم.....


کاش همان کودکی بودیم که حرفهایش را از نگاهش می توان خواند!!

کاش برای حرف زدن نیازی به صحبت کردن نداشتیم ، کاش برای حرف زدن فقط نگاه کافی بود

سکوت پر ، بهتر از فریاد تو خالیست

سکوتی را که یک نفر بفهمدش بهتر از هزار فریادی است که هیچ کس نفهمدش

سکوتی که سرشار از ناگفته هاست ناگفته هایی که گفتنش یک درد و نگفتنش هزاران درد دارد!


بچه بودیم همه چشمای خیسمون رو میدیدن بزرگ شدیم هیچکی نمیبینه !

بچه بودیم راحت دلمون نمی شکست

بزرگ شدیم خیلی آسون دلمون می شکنه!


بچه بودیم همه رو ۱۰ تا دوست داشتیم

بزرگ که شدیم بعضی ها رو هیچی بعضی ها رو کم و بعضی ها رو بی نهایت دوست داریم!


بچه که بودیم قضاوت نمی کردیم و همه یکسان بودن

بزرگ که شدیم قضاوتهای درست و غلط باعث شد که اندازه دوست داشتنمون تغییر کنه


بچه که بودیم اگه با کسی دعوا میکردیم ۱ ساعت بعد از یادمون میرفت

بزرگ که شدیم گاهی دعواهامون سالها تو یادمون مونده و آشتی نمی کنیم

 

بچه که بودیم گاهی با یه تیکه نخ سرگرم می شدیم

بزرگ که شدیم حتی ۱۰۰ تا کلاف نخم سرگرممون نمیکنه!

 

بچه که بودیم آرزمون بزرگ شدن بود

بزرگ که شدیم حسرت برگشتن به بچگی رو داریم

 

بچه که بودیم تو بازیهامون همش ادای بزرگ ترها رو در می آوردیم

بزرگ که شدیم همش تو خیالمون بر میگردیم به بچگی!

 

بچه بودیم درد دل ها را به هزار ناله می گفتیم همه می فهمیدند

بزرگ شده ایم درد دل را به صد زبان به کسی می گوییم … هیچ کس نمی فهمد!

 


بچه که بودیم ، بچه بودیم....

بزرگ که شدیم ، بزرگ که نشدیم هیچ دیگه همون بچه هم نیستیم



:: برچسب‌ها: مهران مافی , مهران , مافی , مهران مافی غلامزاده ,
:: بازدید از این مطلب : 291
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
ن : مهران مافی
ت : چهار شنبه 17 مهر 1392
.

درد بزرگ اینجاست که

با هزار مشقت فیلترها رو دور بزنی

میری تو فیسبوک میبینی یه پیج نوشته : شورت گلدار دوس داری یا ساده ؟!


و عده زیادی از هموطنان هم توی این نظر سنجی سرنوشت ساز شرکت کردند !!!

به کجا چنین شتابان؟
چرا تو خیلی از مسیرهای فرعی زندگی گم شدیم.....؟
و هیچوقت هم امید به رهاییمان نیست...؟

 

 



:: بازدید از این مطلب : 277
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
ن : مهران مافی
ت : یک شنبه 14 مهر 1392
.
باید ....

باید خودم

باد را متقاعد کنم

که نوزد.....


باید خودم

حرمت کلبه ام را

به دریا گوشزد کنم.....


زمین

جای خطرناکی است

و کسی که

باید بیاید

همیشه دیر می آید......

 

 

 

ادامه مطلب مورد نظر رمز دارد.
لطفا رمز عبور مربوط به مطلب را وارد کرده ، دکمه تایید را کلیک کنید.


:: موضوعات مرتبط: خاطره بازی , ,
:: برچسب‌ها: مهران مافی , مهران , مافی , مهران مافی غلامزاده ,
:: بازدید از این مطلب : 667
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
ن : مهران مافی
ت : یک شنبه 7 مهر 1392

 


دفتر خاطرات من قسمت اول

 

 

کـاش در کودکـــــــی می ماندیم . . .

جایی که تنها تلخـــــی زندگـــیمان شربت تَـــبِــمــــــان بود

ادامه مطلب مورد نظر رمز دارد.
لطفا رمز عبور مربوط به مطلب را وارد کرده ، دکمه تایید را کلیک کنید.

......




:: موضوعات مرتبط: خاطره بازی , ,
:: برچسب‌ها: مهران مافی , مهران , مافی , مهران مافی غلامزاده ,
:: بازدید از این مطلب : 269
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
ن : مهران مافی
ت : جمعه 21 مهر 1392

موضوعات
نویسندگان
آرشیو مطالب
مطالب تصادفی
مطالب پربازدید
پشتیبانی