.
اطلاعات کاربری
درباره ما
دوستان
خبرنامه
آخرین مطالب
لینکستان
دیگر موارد
آمار وب سایت

بچه که بودم اگر کار بدی می کردم آدم بزرگ ها به من چشم غره می رفتند

و من می فهمیدم که کارم اون قدر بد بوده که توانسته اون ها رو ناراحت بکنه !

  دیگه انجامش نمی دادم  یا اگر هم تکرار می شد آن قدر می گفتم ببخشید

 تا از نگاه سرد اون ها در امان بمونم .

اما کمی که بزرگ تر شدم فهمیدم فقط ما کوچولو ها اشتباه نمی کنیم

 آدم بزرگ ها هم اشتباه می کنند با این تفاوت که اشتباهاتشون خیلی بد تر از مال ما است ...

 اما ان قدر به خودشون مطمئن هستند که حتی برای یک لحظه با خودشون فکر نمی کنند

 که شاید کارشون اشتباه بوده ...

براشون مهم نیست که کوچولو ها از دستشون ناراحت بشن

 و از نگاه سرد کوچولو ها خجالت زده نمی شوند .

بزرگ که شدم فهمیدم چقدر پاک بودیم وقتی که بچه بودیم

و چه گوهری رو از دست دادیم حالا که بزرگ شدیم !

فهمیدم دنیای ادم بزرگ ها دنیا ی کثیفی است.

 یک باتلاق از کثافت که بوی تعفنش تمام عالم رو پر کرده

و آدم بزرگ ها روز به روز بیشتر در اون فرو می روند .

حا لا که بزرگ شدم فقط افسوس می خورم

 افسوس می خورم که چرا قدر بچگی رو ندونستم وبزرگ شدم .

چرا وارد دنیای فاسد انسان ها شدم ؟

«ای کاش هیچ وقت  کوچولو ها ، آدم بزرگ نمی شدند»

 



:: بازدید از این مطلب : 204
|
امتیاز مطلب : 24
|
تعداد امتیازدهندگان : 5
|
مجموع امتیاز : 5
ن : مهران مافی
ت : پنج شنبه 28 مهر 1390
.

 

اگر روزی دشمن پیدا کردی بدان در رسیدن به هدفت موفق بودی

اگر تهدیدت کردند بدان در برابرت ناتوانند

اگر روزی خیانت دیدی بدان ارزشت بالاست

 واگر روزی ترکت کردند بدان با تو بودن لیاقت می خواهد...



:: بازدید از این مطلب : 214
|
امتیاز مطلب : 20
|
تعداد امتیازدهندگان : 4
|
مجموع امتیاز : 4
ن : مهران مافی
ت : پنج شنبه 28 مهر 1390
.

 ما در هیات پروانه ی هستی، با همه ی توانا یی ها و تمدن ها مان شاخکی بیش نیستیم !

 برای زمین هفتاد کیلو گوشت با هفتاد کیلو سنگ تفاوتی ندارد .

یادمان باشد کسی مسئول دلتنگی ها و مشکلات ما نیست

  اگر رد پای دزد ارامش و سعادت را دنبال کنیم

 سرانجام به خودمان خواهیم رسید

که در انتهای هر مفهومی نشسته ایم

و همه ی چیز ها ی تلنبار مربوط و نا مربوط را زیر و  رو می کنیم ...

بر جریان باد ایستادن و اگاها نه جبر مطلق را پذیرا شدن رسالت راستین ماست !

 در این گوی سر به هوا هیچ چیز مال هیچ کس نیست

 و هیچ تکیه گاهی نمی تواند پناه گاهی گردد

 می ماند ناب ترین و عمیق ترین حس زندگی

یعنی دوست داشتن و دوست داشته شدن

 که شاید باعث فراموشی رنج عظیم بودن گردد ...

 



:: بازدید از این مطلب : 215
|
امتیاز مطلب : 22
|
تعداد امتیازدهندگان : 5
|
مجموع امتیاز : 5
ن : مهران مافی
ت : پنج شنبه 28 مهر 1390
.

 

 

الو سلام ، منزل خداست ؟

این منم مزاحمی که آشناست .

هزار دفعه این شماره را دلم گرفته است

 ولی هنوز پشت خط در انتظار یک صداست .

شما که گفته اید پاسخ سلام واجب است

 چرا  به ما که می رسد ، حساب بنده هایتان جداست ؟

الو الو....

دوباره قطع و وصل تلفنم شروع شد ،

 خرابی از دل من است یا که عیب سیم هاست ؟

چرا صدایتان نمی رسد ، کمی بلند تر، صدای من چطور؟

خوب و صاف و واضح و رساست ؟

اگر اجازه می دهی برایت درد دل کنم ،

 شنیده ام که گریه بر تمام درد ها شفاست .

دل مرا بخوان به سوی خود تا که سبک شوم ،

 پناهگاه این دل شکسته خانه ی شماست

. الو ، مرا ببخش ،

 باز هم مزاحمت شدم ،

 دوباره زنگ می زنم ،

دوباره ............تا خدا خداست!!

دوباره ........... تا خدا خداست

 



:: بازدید از این مطلب : 207
|
امتیاز مطلب : 23
|
تعداد امتیازدهندگان : 5
|
مجموع امتیاز : 5
ن : مهران مافی
ت : پنج شنبه 28 مهر 1390
.

 

 

در این زمانه ی بی های و هوی ِ لال پرست

خوشا به حالِ کلاغان ِ قیل و قال پرست


چگونه شرح دهم لحظه لحظه ی خود را

برای این همه ناباور خیال پرست؟


به شب نشینی ی خرچنگ های ِ مُردابی

چگونه رقص کند ماهی ی زلال پرست؟


رسیده ها چه غریب و نچیده می افتند

به پای هرزه علف های ِ باغ ِ کال پرست


رسیده ام به کمالی که جُز اناالحق نیست

کمال ِ دار، برای ِ من ِ کمال پرست


هنوز زنده ام و زنده بودنم خاریست

به تنگ چشمی ی نامردم ِ زوال پرست

 

( محمد علی بهمنی )

 



:: بازدید از این مطلب : 236
|
امتیاز مطلب : 25
|
تعداد امتیازدهندگان : 5
|
مجموع امتیاز : 5
ن : مهران مافی
ت : پنج شنبه 28 مهر 1390
.

 

 

 

گاهی نفس به تیزی شمشیر میشود

 

از هر چه زندگیست دلت سیر میشود

 

گویی به خواب بود جوانیمان گذشت

 

اغلب چه زود فرصتمان دیر میشود

کاری ندارم آنکه کجایی چه می کنی

بی عشق سر مکن که دلت پیر میشود

 

 

 



:: بازدید از این مطلب : 214
|
امتیاز مطلب : 24
|
تعداد امتیازدهندگان : 5
|
مجموع امتیاز : 5
ن : مهران مافی
ت : پنج شنبه 28 مهر 1390
.

·     به نام خدایی که از رگ گردن بهمون نزدیکتره !!!

نمیدانم پس از مرگم چه خواهد شد . نمیخواهم بدانم کوزه گر از خاک اندامم چه خواهد ساخت .

ولی بسیار مشتاقم از خاک گلویم سوتکی سازد  / گلویم سوتکی با شد به دست کودکی گستاخ و بازی گوش / و او یکریز و پی در پی دم گرم و چموشش را در گلویم سخت بفشارد و خواب خفتگان را آشفته تر سازد ...

                           بدین سان بشکند هر دم سکوت مرگبارم را...

 

مهران

جمعه ۲۱:۳۰

 



:: بازدید از این مطلب : 194
|
امتیاز مطلب : 29
|
تعداد امتیازدهندگان : 6
|
مجموع امتیاز : 6
ن : مهران مافی
ت : پنج شنبه 21 مهر 1390
.


چشم مخصوص تماشاست اگر بگذارند

                                              و تماشای تو زیباست اگر بگذارند.

 دل آواره من! این همه بیهوده مجوی

                                             خانه عشق همین جاست اگر بگذارند.

من از اظهار نظرهای عشق فهمیدم

                                         عشق هم صاحب فتواست اگر بگذارند.

غضب آلود نگاهم نکن ای محبوبم

                                            دل من مال تو هم هست اگر بگذارند.


فراموشم نکن...


:: بازدید از این مطلب : 197
|
امتیاز مطلب : 17
|
تعداد امتیازدهندگان : 4
|
مجموع امتیاز : 4
ن : مهران مافی
ت : پنج شنبه 21 مهر 1390
.

موضوعات
نویسندگان
آرشیو مطالب
مطالب تصادفی
مطالب پربازدید
پشتیبانی